فضاهای مجازی و فردگرایی
آمارهای رسمی نشان می دهند که میزان مشاهده ی تلویزیون توسط افراد ایرانی 5 درصد هر روز، 18.2 درصد یکبار در هفته و 6 درصد ماهی یکبار بوده است و این در حالی است که این آمار برای تماشای برنامههای ماهواره31.4 درصد هر روز و 17 درصد ماهی یکبار است و این به معنای جابهجایی تدریجی از رسانه ی داخلی به خارجی است.
میزان استفاده ازاینترنت و اتاقهای چت نیز بیشترازاین گزارش شده است. بطوری که ورود مردان وزنان در اتاقهای چت به عنوان " زندگی دوم" مطرح شده است که زندگی اول را به مخاطره انداخته است. طبیعی است که اتاقهای چت میزان زیادی از انرژی و وقت گفتگو را به خود اختصاص می دهد.
وجود این آمار برای روابط خانواده مخاطره آمیز است چرا که افراد بیشتر به سمت رسانه های این چنینی و فرد گرایی تمایل پیدا می کنند و کمتر برای وقت گذرانی با اعضای خانواده وقت می گذارند.
جان تیلور گاتر (1999) درباره وسعت دنیای مجازی می گوید : " تلویزیون ورسانه ها با صرف وقت کودکان به دنیای مجازی ، فرصت تجربه دنیای حقیقی وآشنا شدن با واقعیتهای جذاب ، نشاط آور وحتی مخاطره آمیز را ازآنان سلب می کند واین امرآنان را بی حوصله ، حسود و... بارمی آورد. " گاتر برای جبران این موضوع ، اعتقاد دارد که کودک را بادنیای واقعی آشنا کنید ، طبیعت ، مابقی کارها را انجام می دهد.
افرادی که کم کم به سمت فرد گرایی رو می آورند هویت و شخصیت واگرا و گریز از تشکل های گروهی پیدا می کنند به این افراد فردگرا اطلاق می شود خصوصیات افراد فرد گرا به این سمت و سو کشیده می شود:
· علایق و نیازها و اهداف فردی ترجیح دارند.
· ارزشها و هنجارها ، مبنای فردی دارند.
· کسب لذت فردی در اولویت است.
· باورهای فردی ، متمایز کننده فرد از گروه است.
· استقلال و هویت فردی اهمیت دارد.
· راهبردهای مستقیم و مواجه رو در رو ترجیح دارد.
· برقراری ارتباط با افراد دیگر برایش سخت است.
در مقابل افراد فردگرا،افراد جمع گرا قرار دارند که خصوصیاتی به شرح زیر دارند:
· این افراد دارای روابط اجتماعی بالایی هستند.
· برای انجام کارها به مشورت و هم اندیشی اهمیت می دهند.
· هنجارها و ارزشها ی گروه خانواده برایشان مهم تلقی می شود.
· از راهبردهای غیر مستقیم و اصل حفظ ظاهر در شرایط بحرانی استفاده می شود.
· رابطه شان با اعضای خانواده تنگاتنگ است.
مارکوز وکیتایاما (1991) نشان داده اند که فرهنگ اروپایی وغربی ، هویت فردی را درجهت فرد گرایی وفرهنگ آسیایی وشرقی ونیز آمریکای جنوبی ، فرد را به سوی تعلق به گروه سوق می دهند. همچنین بوچنر ،1994؛ داون وهمکاران،1995؛ مارکوز وکیتایاما ،1991؛به نقل ازمایر (1999) مشخص کرده اند که افراد مالایی ، هندی ، ژاپنی وماسایی ، بیشتر از افراد استرالیایی ، آمریکایی وانگلیسی ، جمله “ من 000 هستم “ را با هویت گروهی وجمعی بیان می کنند. دلیل آن این است که فرد گرایی به دلیل تجربیات فراوان ، تحرک و ویژگیهای شتابدار شهر نشینی بوجود می آید (فری من ،2001 ومایر،1999 ). درجوامع آسیایی که جمع گرایی ترجیح دارد ؛ خودِ متکی به دیگران معمولا احساس تعلق را بوجود می آورد. دراین جوامع ، بریدن از خانواده وگسستگی از دوستان و خانواده آسیب آفرین است وبه عنوان نابهنجاری اجتماعی قلمداد می گردد. دلیل آن این است که دراین فرهنگها ، تعداد خودها بیشتر است. هرفرد دارای یک خودنیست بلکه دارای چندین خود است ؛ همانند : خود با والدین ، خود در کار و خود با دوستان. خود با والدین و فرزندان در این فرهنگها دارای اهمیت بیشتری می باشد.
درکل یافته های تحقیقی نشان می دهندکه میان کشورهای غربی و شرقی تفاوتهای قابل ملاحظه ای درباره شاخص فردگرایی ـ جمع گرایی مشاهده می شود که دلیل آن تفاوت درنوع نگرش ، رفتار وفرهنگهای متفاوت وازجمله به چگونگی گسترش رسانه های جمعی درمتن خانواده ها می باشد.
پهناوری جهان ، مسایل پیچیده ی اقتصادی ، فناوری الکترونیکی ووضعیت اجتماعی - اقتصادی بویژه فشار جهانی شدن ، تعییراتی را ایجاد می کنند که در زمینه ی تحول شخصیتی فرد ونیز هویت جمعی آنها درمحیط اجتماعی و خانواده تأثیرات بسزایی دارند. علت اصلی کاهش جمع گرایی وافزایش فردگرایی رابه تجربیات فراوان شهرنشینی ، شتاب فناوری وویژگیهای زندگی پر تنش وکاهش ارتباطات بین فردی نسبت می دهند. کاهش فرهنگ گفتگو وتعامل عاطفی بدلیل کیفیت جدید زندگی ، بیش از همه ، هویت فردی وجمعی ملتها را تحت تأثیر قرارداده وبتدریج آن ها را به سوی فردگرایی سوق می دهد.
منبع: ن. شجاعی/ تأثیر رسانه بر هنجارهای اجتماعی و خانواده